مهران مدیری
اگر هر بار كه لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل كف دست بود.
به نام زیباترین خیلی منتظر ۱۷ فروردیم بودم ... دلم میخواست اولین کسی باشم که روز تولدش رو بهش تبریک میگم ... اما روزگار نخواست و نامرد اجازه نداد که حتی تبریک بگم برای همین من امروز وبلاگو آپدیت میکنم و تبریک میگم هر چند که ۱۷ فروردین هزار بار تو دلم به مهران مدیری عزیز تولد زیباشو تبریک گفتم ... . ۳۶۵ روز دیگر را هم شمردم تا امروز آمد... راستی چرا هر چه میشمردم تولدت نمیشد؟ کاش میشد من تقویم را ورق بزنم و آنوقت... بگذریم هر روز روز تولد توست... هر وقت برگی می افتد مرغی بال باز میکند... غنچه مریمی عاشق عکسش را در آب برکه ای زلال میبیند و خود را نمیشناسد... هر وقت آسمان بغض میکند باران گلوی شمعدانی های صورتی را که کم کم رنگ میبازند به هوای آمدن تو تازه میکند و هر وقت که می آیی و من دلم میخواهد که بمانی اما میروی... مهربان فرزانه آقای مهران مدیری عزیز تولدت مبارک... . زندگی کمدی است برای آنکه فکر میکند و تراژدی ست برای آنکه احساس میکند. شکسپیر